ایران نظم ندارد، به توچه!
ایران نظم ندارد. به توچه! تو را از کجا به این شدت ناظم ایران قرار دادهاند؟
پارسال دولت نمسه [اتریش] در وقت جنگ هفتصدهزار سرباز داشت. یک نفر صاحبمنصب نمسهای که در خدمت این دولت [دولت ایران] بود به اصرار تمام میخواست مرخص بشود که به امداد دولت خود برود. ما بر حال آن صاحبمنصب میخندیدیم و میگفتیم: پادشاهی که صاحب هفتصدهزار سرباز میباشد، چه احتیاج به تو یک نفر دارد؟ صاحبمنصب میگفت: اینطور نیست، آن هفتصدهزار نفر مثل من هستند و اگر هریک از ما بگوید: امپراطور به من احتیاج ندارد، دولت نمسه بیلشکر میماند. باید از آن صاحبمنصب نمسه عبرت بگیریم. هیچ شکی نیست که شاهنشاه ایران از وجود نصایح امثال ما مستغنی است، ولی ما هرگز نباید خود را مستغنی از خدمت دولت خود بدانیم. برما لازم است که فرداً فرد، مقوی خیالات شاهنشاهی باشیم. از وزرا گرفته تا سرباز همه میگوییم: به من چه، من کیستم که ناظم دولت باشم؟ تا این به من چه در ایران متداول است پادشاه همیشه در خیالات ترقی تنها خواهد بود و به هر اسبابی دست بزند آواز «به من چه» خواهد شنید. نظم کل حاصل موافقت افراد است. لهذا از فضولیهای امثال من افراد، نباید تعجب نمود، بلکه ظهور آن نوع آرزو[ها] را باید به دولت ایران تهنیت گفت.
میرزا ملکمخان ناظمالدوله، رساله «دستگاه دیوان» به نقل از:
- اصیل، حجتالله (۱۳۸۱)، رسالههای میرزا ملکمخان ناظمالدوله، تهران: نشر نی، ص ۸۷.
پنجشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۰۰:۱۶
ممنون