اخلاق سیاه
یک اپیزود منتخب از فیلم پدرخوانده.
پس از سالها دوباره این شاهکار تاریخ سینما را دیدم...
چطور به اینجا کشید؟ نمی دونم! مایه تاسفه. تاتاگلیا یه پسر از دست داد و من هم یه پسر. ما دست برداشتیم اگه تاتاگلیا موافقت کنه ما مایلیم اوضاع مثل سابق بشه.
- دون بارزینی: ما از دون کورلئونه بخاطر ترتیب دادن این جلسه سپاسگزاریم. ما همه او رو به پایبندی و تعهد و متواضع و منطقی بودن میشناسیم.
- فلیپ تاتاگلیا: بله، دون بارزینی، او انسان بسیار متواضعی است. او همه سیاسیون و قضات رو درآستین خود داره اما در استفاده از اونها امتناع میورزه.
- دون کورلئونه: کی شده که من از همکاری امتناع کنم؟ همتون منو میشناسید. کی شده که من دست رد به سینه شما بزنم؟ به غیر از یکبار و میدونید چرا؟ چون معتقدم که تجارت مواد مخدر ما رو در آینده به زمین خواهد زد. منظورم اینه که کار مواد مخدراصلا شباهتی به تجارت قمار و یا مشروب و یا زن نداره. اینها چیزهایی هستن که همه مردم دوست دارن اما فقط کلیسا اون رو ممنوع کرده! حتی پلیسی که در گذشته در کار قمار و چیزهای دیگه به ما کمک کرده از کار مواد مخدر امتناع میورزه. در اون زمان به این حرفم معتقد بودم و الان هم بر این باور هستم.
- دون بارزینی: زمانه عوض شده. مثل قدیم نیست که هر کاری که بخواهیم بتونیم انجام بدیم. جواب رد دادن حرکت دوستانهای نیست. اگه دون کرلئونه از حمایت سیاسیون و قضات بهرمنده باید از اونها استفاده کنه و یا اینکه اجازه بده دیگران از اونها سود ببرند باید اجازه بده که ما هم از داشتههای او بهرهمند بشیم. یقینا او برای چنین سرویسی نمی تونه صورت حسابی ارائه کنه... هرچی باشه، ما که کمونیست نیستیم!
(خنده حضار)
- یکی از سران خانوادهها: من هم به تجارت مواد مخدر اعتقادی ندارم. سالها من به افرادم پول بیشتری پرداختم که سراغ چنین کاری نرن. بعضی به اونها میگن که من پودر دارم. اگه ۳ تا ۴ هزار دلار سرمایهگذاری کنه به هر کدا م ۵۰ هزار دلار میرسه. برای همین اونا تاب مقاومت ندارند. دوست دارم که این تجارت کنترل شده و قابل احترام باشه. نمیخوام به مدرسهها و یا بچهها فروخته بشه. چون این کار رسواییه. دراین شهر فقط به سیاه پوستها و نژاد رنگی فروخته میشه. اونا حیوون هستند! پس اشکالی نداره که اگر روحشون رو از دست بدن.
- دون کورلئونه: امیدوار بودم که با جمع شدن در کنار هم به نتایج معقولی برسیم. و برای رسیدن به این راه حل صلحآمیز هر کاری که بتونم انجام میدم.
- دون بارزینی: ما موافقیم، تجارت مواد مخدر مجازه ولی به شرطی که کنترل شده باشه. دون کورلئونه ما را درشرق حمایت خواهد کرد و بدین ترتیب صلح برقرار میشه.
- فلیپ تاتاگلیا: اما من خودم باید از دون کورلئونه این تضمین رو بگیرم. چون با گذشت زمان موقعیت اون
قویتر و قویتر می شه و ممکنه به فکر انتقامگیری فردی بیافته.
- دون بارزینی: ما همه افراد عاقل و بالغی هستیم که اینجا دور هم جمع شدیم، نیازی به تضمین دادن نیست.
- دون کورلئونه: تو درباره انتقامگیری حرف میزنی؟ آیا انتقامگیری پسرت رو بر میگردونه؟ یا اینکه پسر من زنده میشه؟ من از انتقام خون پسرم چشمپوشی کردم. اما براش دلیل دارم. پسر کوچکم مجبور به ترک این کشور شده به خاطر جریان سولاتزو... و من باید ترتیبات برگشتنش رو در نهایت امنیت بدم. و تمام اتهامات کاذب به اون رو پاک کنم. اما من یه آدم خرافاتی نیستم اگه خدای ناکرده هرحادثهای برای او چه اتفاقی و یا اینکه طبیعی رخ بده و یا اینکه توسط یه پلیس مورد اصابت قرار بگیره و یا اینکه خودشو در سلول زندان حلقآویز کنه و یا اینکه رعد و برق بهش بزنه، اون وقته که بعضی افراد داخل این اتاق را مقصر میشناسم. اونوقته که دیگه بخششی وجود نداره. ...اما بغیر از اون، بذارید بگم که قسم می خورم، به جون نوههام قسم میخورم که درشکستن صلحی که امروز در این اتاق بین ما برقرار میشه هرگز پیشقدم نباشم.
(دون کورلئونه و فلیپ تاتاگلیا، به نشانه پذیرفتن صلح، یکدیگر را در آغوش میکشند.)
چهارشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۰۱:۲۷
تجارت پودر سفید...
فروشش به رنگین پوستا...